۶ آذر ۱۳۹۳

مراکش

مجروحیت اورول در جنگ داخلی اسپانیا و رسیدگی نامناسب پزشکی در زمان مجروحیت باعث شد تا اورول تا پایان زندگی وضعیت جسمی مناسبی نداشته باشد. در تابستان ۱۹۳۸ چند ماه در بیمارستان بستری بود و بعد از مرخصی با کمک یکی از دوستانش برای فرار از زمستان سخت انگلستان و بازیابی سلامتش به مراکش رفت و شش ماه در آن‌جا ماند. مقاله زیر (Marrakech) حاوی تجربیات او از این اقامت شش ماهه است.


جنازه مُرده که رد شد، مگس‌هایی که روی میز رستوران نشسته بودند وزوزکنان مثل یک ابر سیاه به سمتش هجوم بردند ولی چند دقیقه بعد دوباره برگشتند.

در دسته کوچک عزادارن فقط مرد و پسر دیده می‌شد. از زن خبری نبود. در حالی که مناجات کوتاهی را مرتب تکرار می‌کردند، راه‌‌اشان را آرام و با دقت از میان کپه‌های انار و تاکسی‌ها و شترها باز کردند و از بازار رد شدند. دلیل جذابیت جنازه برای مگس‌ها این است که این‌جا هیچ‌وقت جنازه را در تابوت نمی‌گذارند؛ دورش یک پارچه خالی می‌پیچند و روی یک تخته ناسور چوبی می‌گذارند و روی شانه‌های چهار نفر از دوستانش تشیع می‌کنند. به گورستان که می‌رسند با کلنگ یک سوراخ دراز به عمق تقریبی نیم متر می‌کنند و جنازه را در آن می‌اندازند و رویش را با اندکی کلوخ خشک که شبیه آجرپاره است می‌پوشانند. نه سنگ قبری در کار است، نه اسمی و نه نشانی برای شناسایی. به یک زمین بایر و پر از پشته می‌گویند گورستان؛ بیش‌تر شبیه یک کارگاه ساختمانی متروک است. یکی دو ماه که بگذرد دیگر کسی نمی‌داند حتی جنازه اقوام خودش را کجا خاک کرده‌اند.

۲۳ بهمن ۱۳۹۲

آرتور کُستلر

اورول در این مقاله (Arthur Koestler) برخی از کتاب‌های آرتور کُستلر، نویسنده مجارستانی، را مرور می‌کند و در نوشته‌های او به دنبال نشانه‌هایی می‌گردد که به تفسیر سیر تحولات عقیدتی او کمک کند.


یکی از واقعیت‌های برجسته ادبیات انگلیسی در قرن حاضر سیطره کامل نویسندگان خارجی مانند کُنراد، هنری جیمز، شاو، جویس، ییتس، پاوند و اِلیوت بر آن بوده. با این حال، اگر بخواهید از دریچه حیثیت ملی به این موضوع نگاه کنید و دست‌آوردهایمان را در سبک‌های مختلف ادبی بسنجید، خواهید دید که انگلستان در کل پرونده موفقی داشته. تنها استثناء در این میان سبک کلی نوشتار سیاسی یا همان مجادله‌نویسی است. منظورم سبک ادبی مشخصی است که ریشه در مبارزات سیاسی اروپای پس از ظهور فاشیسم دارد. از رمان و زندگی‌نامه شخصی گرفته تا کتاب‌های «گزارشی»، رساله‌های جامعه‌شناسی و جزوات ساده، همگی زیر این سقف می‌گنجند چون مبناء مشترک و فضای عاطفی کمابیش یکسانی دارند.

۲۴ اسفند ۱۳۹۱

کتاب علیه سیگار

اورول در مقاله زیر (Books vs. Cigarettes) نگاهی دارد به آمار مطالعه در بریتانیا و هزینه‌های مرتبط با آن.




یکی از دوستانم، که سردبیر روزنامه است، چند سال پیش که دیدبان آتشنشانی بود با تعدادی کارگر کارخانه هم‌شیفت شده بود. بحث به روزنامه او کشیده شده بود و کارگرها گفته بودند که آن را می‌خوانند و با آن موافقند. اما وقتی نظرشان را راجع به بخش ادبی آن پرسیده بود با این پاسخ روبه‌رو شده بود: «فکر می‌کنی ما آن قسمت را می‌خوانیم؟ نصف مطالب آن راجع به کتاب‌هایی است که دوازده شیلینگ و شش پنس قیمت دارند! ما نمی‌توانیم برای یک کتاب آن همه پول بدهیم.» اما به گفته دوستم این افراد هیچ مشکلی با سفر یک‌روزه به بلک‌پول نداشتند و حاضر بودند چند پوند برای آن خرج کنند.

امروزه بسیار شایع است که بگویند خریدن، یا حتی خواندن کتاب کاری بسیار پرخرج است و از توان یک فرد نوعی خارج. برای همین بد نیست نگاهی دقیق به این مساله داشته باشیم. مخارج کتاب خواندن را نمی‌توان به راحتی بر اساس پنس بر ساعت تخمین زد ولی من سعی کرده‌ام با فهرست کردن کتاب‌هایم و جمع کردن قیمت‌هایشان تا جای ممکن این کار را بکنم. می‌توانم با در نظر گرفتن باقی مسائل، مخارجم در پانزده سال گذشته را با دقت خوبی تخمین بزنم.

۲۸ آذر ۱۳۹۱

شیر و تک‌شاخ: سوسیالیسم و نبوغ انگلیسی

اورول در مقاله زیر (The Lion and the Unicorn: Socialism and the English Genius) نظرات خود درباره اوضاع بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم را بیان می‌کند. اورول معتقد است که نظام طبقاتی بریتانیا توانایی مقابله با آلمان نازی را ندارد و این کشور برای شکست دادن هیتلر به یک انقلاب سوسیالیستی احتیاج دارد. انقلابی که به سوسیالیسم دموکراتیک انگلیسی منتهی شود.




انگلستان، انگلستانِ خودتان


۱
این متن را هنگامی می‌نویسم که انسان‌هایی بسیار متمدن بر فراز سرم در حال پروازند و قصد کشتنم را دارند. نه آن‌ها با من خصومت شخصی دارند و نه من با آن‌ها. به قول معروف، تنها مشغول «انجام وظیفه» هستند. شک ندارم که اکثرشان در زندگی خصوصی خود شهروندان قانون‌مداری هستند که ارتکاب قتل حتی به ذهنشان هم خطور نمی‌کند. با وجود این، اگر یکی از آن‌ها موفق شود با یکی از بمب‌هایش من را بکشد، قطعا دچار اذاب وجدان نخواهد شد. خدمت به کشورش دستان او را از هر گناهی می‌شوید.