۳۱ شهریور ۱۳۸۹

یک فنجان چای دلچسب

جیره‌بندی سالهای بعد از جنگ، چای نایاب، مجادله بر سر بهترین روش برای دم کردن چای. جورج اورول در مقاله (A Nice Cup of Tea) زیر دستورالعمل خود را با خواننده در میان می‌گذارد.


اگر در دم‌دست‌ترین کتاب آشپزی به دنبال "چای" بگردید به احتمال خواهید دید که نامی از آن برده نشده است؛ یا در بهترین حالت چند دستور ناقص پیدا خواهید کرد که هیچ حرفی از برخی مهمترین نکات نمی‌زنند.
 
خیلی عجیب است، نه تنها به این دلیل که چای یکی از مهمترین ارکان تمدن در این کشور است، همانطور که در ایرلند، استرالیا و زلاندنو است، بلکه بهترین راه درست کردنش هم موضوع اختلافات شدید است.

وقتی به دستورالعمل خودم برای درست کردن بهترین چای نگاه می‌کنم، کمتر از یازده نکته برجسته در آن نمی‌بینم. به احتمال بر روی دو تا از آنها توافق عمومی وجود دارد، ولی حداقل چهار مورد از آنها شدیدا مجادله‌آمیز می‌باشند. یازده قانون طلایی خودم برای درست کردن چای را در ذیل می‌آورم:
 
اول از همه، باید از چای هندی یا سریلانکایی استفاده کرد. چای چینی محاسنی دارد که در دنیای امروز نباید به آسانی از آنها گذشت – اقتصادی است و می‌توان آن را بدون شیر نوشید – اما خیلی برانگیزنده نیست. بعد از نوشیدنش، آدم احساس عاقلی، شجاعت و یا خوشبینی بیشتر نمی‌کند. هر کسی که از عبارت "یک فنجان چای دلچسب" استفاده کرده باشد همواره به چای هندی اشاره کرده است.
 
دوم، چای باید در اندازه کم درست شود – یعنی به اندازه یک قوری. نوشیدن چای از داخل یک خمره خیلی بی‌مزه است، و چای ارتشی، که در کتری درست می‌شود، مزه روغن و دوغاب می‌دهد. قوری باید از چینی یا سفال ساخته شده باشد. چای در قوری نقره یا روی خوب نمی‌شود و قوری لعابی حتی بدتر است؛ ولی جالب است که قوری مسوار (امروزه خیلی نایاب است) خیلی بد نیست.
 
سوم، قوری باید از قبل گرم شود. برای این کار بهتر است که آن را بر روی اجاق قرار داد و گرداندن آب گرم در آن که روشی معمول است کافی نیست.
 
چهارم، چای باید پررنگ باشد. برای یک قوری به حجم تقریبی یک لیتر، اگر که بخواهید لبالب پرش کنید، شش قاشق چای‌خوری پر باید کافی باشد. در این زمانه جیره‌بندی، این ایده را نمی‌توان در هر روز هفته عملی کرد، ولی من معتقدم که یک فنجان چای پررنگ بهتر از بیست فنجان چای کمرنگ است. تمام چای‌خوران حقیقی نه تنها چای را پررنگ می‌نوشند، بلکه هر سال هم که می‌گذرد آن را اندکی پررنگتر می‌کنند – حقیقتی که در جیره اضافه بازنشستگان هم لحاظ می‌شود.
 
پنجم، چای را باید مستقیم داخل قوری ریخت. از صافی، کیسه موصلی و وسایل دیگر که برای جدا کردن چای استفاده می‌شوند نباید استفاده کرد. در بعضی از کشورها، داخل قوری و در زیر در، سبدی تعبیه می‌کنند تا برگ چای که ظاهرا مضر است را در خود نگاه دارد. در حقیقت اما می‌توان بدون هیچ اثر بدی میزان زیادی برگ چای خورد، و اگر چای در قوری ول نباشد هیچ وقت دم نمی‌کشد.
 
ششم، باید قوری را پیش کتری برد و نه برعکس. در هنگام برخورد با چای، آب باید کامل در حال جوشیدن باشد، و برای این باید آن را در حین ریختن بر روی آتش نگاه داشت. برخی معتقند که فقط باید از آبی که تازه به جوش آمده استفاده کرد، ولی من تا به حال تفاوتی احساس نکرده‌ام.
 
هفتم، بعد از درست کردن چای، باید آن را هم زد، یا بهتر، قوری را خوب تکان داد و اجازه داد تا چای ته‌نشین شود.
 
هشتم، باید چای را در یک فنجان خوب صبحانه نوشید – یکی از آن فنجانهای استوانه‌ای، نه نوع کم عمق و مسطح. فنجان صبحانه جای بیشتری دارد، و چای در آن نوع دیگر قبل از اینکه آدم جرعه‌ای بنوشد ولرم شده است.
 
نهم، باید قبل از ریختن شیر در چای، سرشیر را از شیر گرفت. شیری که زیاد چرب باشد مزه بدی به چای می‌دهد.
 
دهم، باید اول چای را در فنجان ریخت. این یکی از مجادله‌آمیزترین نکات است؛ قطعا در هر خانوانده در بریتانیا دو مکتب فکری وجود دارد. مکتب شیر-اول مباحث خوبی در چنته دارد، ولی من معتقدم که برهان خودم بدون پاسخ است. اینکه، اگر اول چای را بریزیم و در حین ریختن شیر، هم بزنیم، می‌توانیم میزان شیر را به خوبی تنظیم کنیم، در حالیکه اگر از راه برعکس برویم ممکن است که بیش از حد نیاز شیر بریزیم.
 
آخر اینکه، چای – مگر اینکه چای را به سبک روسی بنوشیم – باید بدون شکر نوشیده شود. به خوبی واقفم که در این زمینه در اقلیت قرار دارم. ولی چگونه می‌توانید خود را یک چای‌خور حقیقی بنامید اگر طعم واقعی چای را با ریختن شکر در آن از بین می‌برید؟ به همان میزان معقول خواهد بود اگر در آن نمک یا فلفل بریزیم. اگر شیرینش کنید، دیگر چای را مزه نمی‌کنید، فقط در حال مزه کردن شکر هستید؛ می‌توانید با حل کردن شکر در آب داغ نوشیدنی مشابهی درست کنید. بعضی از مردم پاسخ خواهند داد که چای را به تنهایی دوست ندارند، که فقط برای گرم شدن و برانگیخته شدن چای می‌نوشند، و به شکر احتیاج دارند تا مزه آن را بگیرند. من به این افراد گمراه می‌گویم: سعی کنید که چای را به مدت دو هفته بدون شکر بنوشید، دیگر هرگز امکان ندارد که بخواهید آن را با شیرین کردن خراب کنید.
 
اینها تنها نکات مجادله‌آمیز در ارتباط با نوشیدن چای نیستند، ولی برای نشان دادن وسواسی که بر سر آن به خرج داده می‌شود کافی هستند. آداب عجیب و غریبی که گرد قوری جمع شده‌اند هم خود مساله‌ای است (مثلا چرا بد است که چای را از داخل نعلبکی بنوشیم؟) و می‌توان مطالب بسیاری در باب استفاده‌های فرعی برگ چای نوشت، مانند فال چای، پیشبینی زمان ورود مهمانان، غذای خرگوش، التیام سوختگی و تمیز کردن موکت. مهم است به نکاتی مانند گرم کردن قوری و استفاده از آب کاملا جوشان توجه کنیم، شاید که آن بیست فنجان چای پررنگ و دلچسبی که دو اونس جیره باید بدهد به واقعیت بپیوندد.
 
جورج اورول، ژوئیه ۱۹۴۶



0 نظر:

ارسال یک نظر