۹ شهریور ۱۳۸۹

شما و بمب اتمی

در متن زیر، که ترجمه مقاله شما و بمب اتمی (You and the Atomic Bomb) است، و تنها چند ماه بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی، اورول در بمب اتمی ابتدا به دنبال یک سلاح رهایی بخش گشته ولی بعد از در نظر گرفتن شواهد و قراین به این نتیجه می‌رسد که بر خلاف سلاح ساده‌ای مانند نارنجک دستی که وی آنرا یک سلاح "دموکراتیک" می‌داند، بمب اتمی فقط توان تبدیل شدن به یک سلاح "استبدادی" را دارد. بعدها نیز اورول در رمان مشهور ۱۹۸۴ به تأثیر قدرت رسانه در بقای حکومتهای استبدادی اشاره کرده و به رادیو و تلویزیون نیز به چشم سلاح استبدادی نگاه می‌کند. در دنیای امروز چه ابزار دموکراتیکی برای مقابله با اینگونه سلاحهای استبدادی در اختیار عموم مردم است؟




با وجود اینکه به احتمال زیاد و تا پنج سال دیگر همه ما در یک انفجار اتمی نابود خواهیم شد، میزان مباحث درباره این اسلحه بسیار کمتر از حد انتظار بوده است . تعداد زیادی نمودار، که غالبا به درد خواننده عادی نمی‌خورند، از پروتونها و نوترونهای در حال انجام وظیفه در روزنامه‌ها چاپ و این ادعای پوچ که "بمب باید تحت کنترل بین‌المللی باشد" مکررا بیان شده است. در عین حال کسی، حداقل به صورت کتبی، به اساسیترین سوال موجود توجه نمی‌کند: "تولید اینگونه بمبها به چه میزان سخت است؟"

۴ شهریور ۱۳۸۹

یادداشتهایی بر ناسیونالیسم


 متن زیر ترجمه مقاله یادداشتهایی بر ناسیونالیسم (Notes On Nationalism) نوشته جورج اورول است. اورول در این یادداشت تعریف جدیدی از ناسیونالیسم ارایه می‌دهد که فرای محدودیت‌های زمانی و مکانی بوده و می‌توان با جابجایی برخی کلمات ‌این مباحث را به دنیای امروز آورد. در این ترجمه سعی شده است که هر جا اورول از ناسیونالیسم به معنی جدیدش استفاده می‌کند از همان ناسیونالیسم و هر جا که به معنی معمولش استفاده کرده از وطنپرستی استفاده شود. به جای پیتریوتیسم (Patriotism) هم واژه وطندوستی به کار رفته است.


بایران در یکی از آثارش از کلمه فرانسوی لانگِور (به قسمتهای حوصله سربر یک اثر ادبی یا اجرا گفته ميشود،Longeur) استفاده و گذرا به نداشتن معادل انگلیسی برای این کلمه اشاره کرده و در عین حال معتقد است از خودش خروارها داریم. امروزه و به همین منوال یک عادت فکری بسیار فراگیر وجود دارد که تمام تفکرات ما را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد ولی هنوز برای آن اسمی در نظر گرفته نشده است. من به عنوان نزدیکترین معادل موجود کلمه ناسیونالیسم را انتخاب کرده‌ام ولی به زودی خواهیم دید که از آن در قالب معمولش استفاده نمی‌کنم زیرا احساسی که در نظر دارم فقط و فقط خودش را متصل به یک ملت (به عنوان یک نژاد یا یک سرزمین) نمی‌کند. می‌تواند به یک طبقه و یا یک مذهب متصل باشد و یا حتی فقط کارکرد منفی داشته و مخالف یک چیز یا چیز دیگر باشد بدون آنکه نیازی به وفاداری به یک ایده و طرح مثبت ببیند.